Web Analytics Made Easy - Statcounter

مراسم بزرگداشت احمد مهدوی دامغانی، امروز چهارشنبه، پنجم مردادماه در موسسه روزنامه اطلاعات برگزار شد.ابتدای مراسم، کلیپی در یادبود محمود دعایی برای حاضران پخش شد.

در ادامه سیدعباس صالحی، مدیر موسسه اطلاعات با اشاره به دوستی دیرینه زنده‌یادان احمد مهدوی دامغانی و سیدمحمود دعایی گفت: این رابطه دیرینه حتی در زمان فوت آن‌ها نیز خود را نشان داد و آن‌ها به فاصله کمی از هم از دنیا رفتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آخرین کتاب که امروز از مهدوی دامغانی، رونمایی می‌شود، در این موسسه منتشر شده که مقدمه آن را ۲۵ روز پیش از فوتش نوشته است.

مدیر موسسه اطلاعات با بیان این‌که مهدوی دوگانه‌های زیادی را در خود جمع کرده بود، گفت: جامعیت، دوگانگی‌پذیری و داشتن دو دنیای متفاوت کار راحتی نیست. اولین دوگانه‌ای که او داشت، دوگانگی حوزه و دانشگاه بود. او از نسلی بود که یک پا در حوزه داشت و در دانشگاه نیز سرآمد بود. او از خانواده‌ای سنتی و روحانی بود. پدرش شیخ کاظم مهدوی دامغانی از چهره‌های بزرگ حوزه محسوب می‌شد. او همچنین از محضر استادان بزرگ حوزه چون شیخ مجتبی قزوینی بهره گرفته بود و معاشران حوزوی بسیاری داشت. از سوی دیگر فضای دانشگاه زیست‌بوم علمی او بود و در دانشگاه یک استاد و نیز دانشجویی واقعی بود.

او افزود: مهدوی دامغانی اسلامیت و ایرانیت را در خود جمع کرده بود؛ فعالیت‌های او در حوزه اسلام نیاز به توضیح ندارد اما در حوزه ایرانیت هم دغدغه‌های قابل توجهی نسبت به ایران داشت. عشق به ایران در تک‌تک جملات او نمود داشت. او می‌گفت هر وقت اسم ایران می‌آید درونم آتش می‌گیرد. او توجه خاصی به زبان فارسی و گسترش زبان فارسی داشت و بخشی از فعالیت‌های او در راستای گسترش و حفظ زبان فارسی در میان ایرانیان خارج از کشور بود.

صالحی دیگر دوگانگی مهدوی دامغانی را زندگی در جهانی مدرن و توجه او به سنت‌ها دانست و بیان کرد: او خود را ملتزم و متعهد به سنت و آیین‌های دینی می‌دانست. او بیش از ۴۰ سال در خارج ایران زندگی کرد اما همچنان التزام و تعهد دینی و اسلامی داشت و هنجارها، سنت‌ها و مناسک‌های دینی را انجام می‌داد.

به گفته صالحی، مهدوی ابایی نداشت که یک استاد دانشگاه و روضه‌خوان هم باشد و پای منبر هم برود.

صالحی همچنین از توجه مهدوی دامغانی نسبت به قصاید عربی و انتقال آن به نسل جوان گفت.

در ادامه اکبر ایرانی، مدیرعامل موسسه میراث مکتوب نیز در سخنانی با بیان این‌که مهدوی دامغانی را از نظر شخصیت ادبی و شیوه نگارش، تسلط بر ادبیات فارسی و عرب می‌توان با فروزانفر مقایسه کرد و از لحاظ تسلط بر علوم دینی و متن‌خوانی با علامه قزوینی، عنوان کرد: ۳۰ سال معلمی او در دانشگاه تهران و ۳۰ سال در دانشگاه هاروارد از نکاتی بود که او را نسبت دیگران ممتاز می‌کرد. مهدوی به دلیل تسلط بر زبان فارسی و عربی توانست صدها ادیب و اسلام‌شناس نخبه را در هاروارد تربیت واز این طریق فرهنگ شیعی را به غرب معرفی کند.

این مراسم با قرائت پیام تسلیت آیت‌الله سیستانی به مناسبت درگذشت احمد مهدوی دامغانی توسط حجت‌الاسلام رضا مختاری، بنیانگذار موسسه کتاب‌شناسی شیعه و سخنرانی مهدی محقق، نویسنده، ادیب، نسخه‌پژوه و پژوهشگر تاریخ ادامه یافت.

مهدی محقق، نویسنده و محقق پیشکسوت هم در این مراسم با اشاره به ارتباط نسبی خود با مهدوی دامغانی بر دوستی و رفاقت عمیق‌شان تاکید کرد و گفت: هر دو بسیار علاقه‌مند به ادبیات فارسی و عرب بودیم. به خاطر دارم هر وقت وارد مدرسه سپهسالار می‌شد، با صدای بلند شعری عربی می‌خواند. از جهت علاقه به ادبیات عرب ما هدف مشترک داشتیم و به دنبال این‌بودیم که در محضر استادی شعر عربی بخوانیم و این‌بود که بدیع‌الزمان کردستانی را پیدا کردیم و باهم مقامات حریری را خواندیم.

در این مراسم پیام تصویری سید حسین نصر، محقق ادبی و اسلام‌شناس پخش شد که دراین کلیپ، او درباره معرفی مهدوی دامغانی به دانشگاه هاروارد برای تدریس ادبیات عرب گفت.

او همچنین خاطرنشان کرد: مهدوی دامغانی انسان راستی بود و به ایران خیلی علاقه‌مند بود ایران را دوست داشت. در خانه او به روی علاقه‌مندان باز بود.

حسن‌نصر تأکید کرد: زندگی دامغانی نمونه بسیار خوبی برای زندگی دانشمند اسلامی واقعی است. نام ایشان نیک است و به نیکی باقی‌می‌ماند. دامغانی شیعه بود و علاقه‌ خاصی به خاندان نبوت داشت.

در بخش دیگری از مراسم، غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رییس بنیاد سعدی به سابقه آشنایی مستمر ۳۰ ساله خود با مهدوی دامغانی اشاره کرد و گفت: اولین بار ۳۰ سال پیش در سفر به آمریکا در جمع استادان زبان فارسی به خدمت او رسیدم و این دوستی سبب شد که هر بار به آمریکا سفر می‌کنم به فیلادلفیا نیز بروم و با مهدوی ملاقات کنم. یک بار نیز در سال ۸۸ از من دعوت شد که برای حضور در همایش شاعران عرب به کویت بروم که من پیشنهاد دادم مهدوی دامغانی به جای من دعوت شود. در نهایت هر دو دعوت شدیم. متاسفانه مهدوی دامغانی به پرواز نرسید ولی من تدارک دیدم تا در پروازی دیگر حتما در همایش حاضر شود که بسیار نیز برای کشور ما عزت‌آفرین شد و همه از تسلط وی بر ادبیات عرب شگفت‌زده شدند.

رییس بنیاد دایره‌المعارف فارسی بر عشق وافر مهدوی دامغانی به اهل بیت (ع) و خاندان عصمت تاکید کرد و افزود: او ارادات خاصی به امام هشتم (ع) داشت هرگاه نام او را می‌شنید، گریه می‌کرد و گاه پشت تلفن گریه‌های طولانی می‌کرد. عشق و علاقه او فقط در گریه خلاصه نمی‌شد بلکه علم او در خدمت نشر معارف علوی گذاشته بود، چه تصحیح‌ها و چه مقالاتی که داشت. او آرزو داشت در جوار امام هشتم دفن شود که در نهایت به آرزوی خود رسید.

رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به تسلط مهدوی دامغانی بر معارف اسلامی و نیز ادبیات فارسی و ادب عربی، گفت: معمولا کسی که در ادبیات فارسی تسلط دارد، ذوق کمتری در ادبیات عرب دارد و اگر تسلط بر عربی دارد، ذوق کمتری بر ادبیات دارد اما مهدوی این چنین نبود. ودر هر دو حوزه ادبیات عرب و فارسی تبحر زیادی داشت.

او با اشاره به نامه‌هایی که مهدوی دامغانی می‌نوشت، بیان کرد: هر یک از نامه‌های که او می‌نوشت می‌تواند به عنوان یک متن درسی در دوره دکتری ادبیات فارسی و عربی تدریس شود، زیرا ظرافت‌های بسیاری دارد. نامه‌های او من را یاد مکتوبات مولانا می‌اندازد.
رییس بنیاد دایره‌المعارف فارسی همچنین بر مهربانی و تواضع عجیب مهدوی دامغانی تاکید کرد و گفت: او فروتنانه و مهربان به راهنمایی و برطرف کردن ایرادهای دیگران اقدام می‌کرد و راهنمای من در ترجمه قرآن و نیز تالیف کتاب‌های «احوال دل گداخته» و «ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی» بود. همچنین چهار مقاله از وی به نام‌های «بلاغت»، «خضر»، «شهربانو» و «شرح اصول خمسه» در دانشنامه بنیاد دایره‌المعارف چاپ شده و عضو افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.

در ادامه علی درستکار که اجرای برنامه را برعهده داشت با اشاره به حضور شفیعی کدکنی، شعر او را در مدح مهدوی دامغانی خواند.

دیگر سخنران این مراسم، سید علی محمد سجادی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی بود که در سخنانی تاکید کرد: مهدوی در سن بازنشستگی صاحب کرسی در دانشگاه هاروارد شد ولی به این دانشگاه اعتبار خاصی بخشید. او فصل‌الخطاب ادبیات عرب و فارسی و آشنا با ترجمه و ادبیات فرانسه بود. مهدوی اسلام‌شناسی دانشمند بود که با وجود روشنفکری بر میت نماز می‌خواند و بر منبر حسینی روضه می‌خواند و خود را فقیر فانی می‌نامید.

در این مراسم همچنین علی موسوی گرمارودی به قرائت یکی از اشعار خود در پاسخ به یک شعر ارسالی به او از طرف مهدوی دامغانی پرداخت.

مهدوی شخصیتی بین‌المللی بود
پیام تصویری کارل ارنست، اسلام‌شناس نیز پخش شد. او در سخنانی گفت: مهدوی بسیار مهربان بود. او از خصوصیت‌های مختلفی برخوردار بود. او درباره تشیع، تصوف، عرفان و.. می‌دانست. در همه این موضوعات مشارکت داشت.

او افزود: استاد مهدوی دامغانی یک شخصیت بین‌المللی بود. دستاورهای او در ایران مشهور است و در دانشگاه هاروارد هم بیش از یک نسل ایران‌شناس تربیت کرد تا راه خود را در ایران‌شناسی پیدا کنند. دیگر شخصیتی برابر او نخواهیم داشت.

مهدوی ادبیات را عامل وحدت تمدنی می‌دانست

در ادامه، محمدعلی آذرشب، استاد زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران و رایزن فرهنگی سابق ایران در سوریه در سخنانی به آشنایی‌اش با مهدوی دامغانی پرداخت و گفت: در ارتباط اول متوجه شدم او به مکتب اهل بیت و خاندان پیامبر با دیدی تمدنی نگاه می‌کند و تشیع را فقط به عنوان یک مکتب و مذهب نگاه نمی‌کند بلکه آن را جریان تمدن‌ساز تاریخ اسلام می‌داند.

او افزود: مهدوی همچنین به وحدت تمدن جهان اسلام از دیگاه ادبیات توجه داشت او ادبیات عربی را صرفا ادبیات عرب و قومی و یا ادبیات ایرانی را طرفا ادبیات ایرانی و قومی نمی‌دانست بلکه یک وجه تمدن اسلامی می‌دانست و معتقد بود از راه ادبیات می‌توانیم وحدت حوزه تمدن ایرانی اسلامی را احیا کنیم.

آذرشب تأکید کرد: مهدوی تلاش می‌کرد، نشان دهد تشیع را نباید مذهبی در مقابل مذاهب دیگر دانست، بلکه یک تمدن مکتب‌ساز است و نباید به ادبیات فارسی و عربی نگاه قومی داشته باشیم؛ چراکه ادبیات می‌تواند عامل وحدت در حوزه تمدنی جهان اسلام باشد.

او درادامه درباره کتاب‌های مهدوی دامغانی به‌ویژه «دیوان خازن» توضیحاتی ارائه کرد.

در این مراسم حجت‌الاسلام رضا مختاری، بنیانگذار موسسه کتابشناسی شیعه با ذکر خاطراتی بر تواضع شدید علمی و رفتاری مهدوی دامغانی تاکید کرد.

او همچنین در سخنانی گفت: مهدوی بی‌مهربانی‌ها و ناراحتی‌ها در ایران دید اما هیچ‌گاه کلمه‌ای از دهان و قلبش بر ضد ایران و نظام و بزرگان جاری نشد. در نامه‌هایی که در تجلیل شهید مطهری، باهنر، بهشتی داشت و اظهار تأسف و اشک و آه درباره شهدای جنگ داشت.

همچنین در ادامه پیام تصویری فریده مهدوی، دختر مهدوی دامغانی به همایش برای حاضران پخش شد.

او در سخنانی گفت: اگربخواهم پدرم را در چند سخن کوتاه توصیف کنم، بی درنگ سه ویژگی در ذهنم می‌آید: مهربانی و محبت، عشق به اهل بیت (ع) و عشق به کتاب . صد البته صفات نیکو دیگر ایشان؛ تدین و پرهیزکاری، یکتاپرستی، عشق و احترام به دین اسلام و پیامبراکرم(ص) و اهل بیت (ع)، عشق به خاک ایران زمین و عشق به مردان اندیشمندان و عشق عمیق به ادبیات و عرفان و شاعران و آزادگان، حسن قدرشناسی نسبت به استادان استادان و آموزگارانش، جدیت و وفاداری در دوستی، دقت و وسواس در امور پژوهشی، حس مسئولیت عمیق در کارها، جدیت، خوشرویی، سخاوتمندی، هوش بالا و حافظه اعجاب‌آور، انجام وظایف دینی و شرعی.

پدرم من را با یکتاپرستی، مهربانی و کتاب‌و کتابخوانی آشنا کرد و من در ۵۹ سالگی دوست و رفیق و یار و همدم و هم صحبت و سنگ صبور خود را از دست داده‌ام.

پایان بخش این مراسم، ذکر خاطراتی از حجت‌الاسلام علی مهدوی دامغانی،‌ برادرزاده استاد و رونمایی از کتاب «گلشن معنا» آخرین اثر مهدوی دامغانی بود.

انتهای پیام

کد خبر 1655767

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: احمد مهدوی دامغانی کتاب ادبیات فارسی و عرب مهدوی دامغانی دانشگاه هاروارد زبان فارسی اسلام شناس ادبیات عرب زبان و ادب اهل بیت ۳۰ سال پخش شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۰۱۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از «گل آقا» نابغه تکرار نشدنی طنز ایران

خبرگزاری مهر، گروه استان ها – بهرام قربانپور: روایت گری از برخی افراد و شخصیت ها به قدری شیرین و جذاب و البته سخت است که گاهی در ادای مطلع کلام می ماند که چگونه و از چه زاویه دیدی وارد این روایت شود.

همه ما حداقل یک بار آوازه «گل آقا» به گوش ما خورده است چه آنهایی که در دوران زیستش با آن زندگی کرده اند و چه امروزی ها که با الهام گیری از نقل و قول های بزرگان از آن تصویری دلنشین و خاطره انگیز در ذهن و اندیشه خود متصورند.

«گل آقا» پدر طنز معاصر

با این نام آشنای دیروز و امروز یعنی «گل آقا» می خواهم شما را به فومن ببرم دیار بزرگان، عارفان و ادیبان؛ دیاری که در آن بهجت عارفان، شیون فومنی و کیومرث صابری فومنی رشد یافته و مایه افتخار گیلان و ایران شده اند.

نام «گل آقا» که به میان می آید به ناگاه یاد زنده یاد «کیومرث صابری فومنی» می اُفتیم؛ مردی که بعدها به عنوان پدر طنز معاصر لقب گرفت. مردی که به پیکره صنعت طنز در ایران روح و جان بخشید و به نوعی قلم، اندیشه و تراوش های فکری اش احیاگر «طنز» پس از انقلاب اسلامی شد.

اُنس گیری مردم و مسوولان با طنز «گل آقا» برخاسته از روحیه نرم، لطیف و نقادی زنده یاد کیومرث صابری فومنی بود به گونه ای که از بالاترین مقام حکمرانی کشور تا افراد معمولی جامعه با طنزهای این نابغه طنز ایران ارتباط برقرار می کردند و این ارتباط همچنان سال ها پس از مرگش ادامه دارد.

کیومرث صابری فومنی مشهور به «گل‌آقا»، ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی در یکی از روستاهای فومن گیلان به دنیا آمد. کیومرث در همان دوران کودکی با ضایعه دردناک مرگ پدر مواجه شد و تمام ناملایمات زندگی بر دوش مادر سنگینی کرد، اما مادر به تنهایی از پس مخارج سنگین زندگی بر نیامد و برادرش در حالی که فقط ۱۵ سال داشت با کنار گذاشتن تحصیل، راهی بازار کار شد تا کمک حال مادر در تامین مخارج زندگی باشد.

«گل آقا» معلمی برای تمام نسل ها

روزهای بی پدری شیرینی های دوران کودکی و نوجوانی را از کیومرث ربود اما این حُزن بی پایان سبب نشد تا وی انگیزه اش را برای زندگی به دست باد بسپارد.

کیومرث تحصیلات ابتدایی خود را در فومن گذراند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت اما در اواخر مهر همان سال به اصرار مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد.

در ۱۶ سالگی در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک دانش آموخته را می‌پذیرفت، قبول شد. ۲ سال در آنجا تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات در ۱۸ سالگی به عنوان معلم یک دبستان روستایی به «کَسما» از توابع صومعه‌سرا رفت و یک سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن به دهی به نام «کوچه چال» از توابع «ماکلوان» در نزدیکی فومن منتقل شد.

او مدت یک سال، مدرسه چهار کلاسه آنجا را به تنهایی اداره می‌کرد.

کیومرث فرد بسیار زرنگ و تیزهوشی بود و مقاطع تحصیلی اش را در کمترین زمان پشت سر گذاشت؛ علاقه اش به شعر و ادبیات او را وارد فضای شاعرانگی کرد و نخستین شعرش را در اوج نوجوانی با مضمون «یتیم» سرود و در روزنامه دیواری مدرسه به چاپ رساند، تا اولین کار رسانه ای و مطبوعاتی اش را با غم و اندوه شروع کرده باشد.

«گردن شکسته فومنی» اثر ماندگار کیومرث صابری است که در نقد روزهای خفقان استبدادی طاغوت گفته شده، اثری که پای کیومرث را به «توفیق» و یا بهتر بگویم به نوشتن طنزهای سیاسی باز کرد.

مرد گیلانی که مشاور حضرت آقا شد

صابری پس از انقلاب و در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخست‌وزیر منصوب شد. در زمان ریاست‌جمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رییس جمهوری رسید و تا زمان شهادت رجایی در این مسوولیت باقی بود و هنگام ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای در همان منصب ابقا شد.

مشاغلی که صابری از بعد از انقلاب برعهده داشته است، عضو هیأت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفه‌ای وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاس های حضوری دانشکده مکاتبه‌ای، تدریس در دانشکده روابط بین‌الملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری و عضو هیأت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱) تنها بخشی از مناصب سیاسی کیومرث صابری فومنی بود، مناصب و مشاغل سیاسی نمی‌توانست، صابری را راضی کند به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و در بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. او که مسوولیت مجله رشد ادب فارسی را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات می‌نوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.

کیومرث صابری مدت‌ها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. نخستین دو کلمه حرف حساب گل‌آقا، ۲۳ دی ۱۳۶۳ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که از ۱۳۵۹ خورشیدی به این سو تعطیل شده بود با شکل‌گیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازه‌ای گرفت.

با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهم‌ترین منتقد حکومت در داخل کشور، مطرح شد.

قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود که او را «سوپاپ دولت» قلمداد کنند، اما صابری بدون توجه به نظرات دلسردکننده‌ای که برخی عنوان می‌کردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی، توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کند.

صابری با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختی‌های کار به راه خود ادامه داد. پس از گذشت نزدیک به ۶ سال از انتشار نخستین

گل آقایی را جای «آقای وزیر» پذیرفت

دو کلمه حرف حساب، صابری که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفته‌نامه جدی به نام «فصل جدید» کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفته‌نامه طنز با نام «گل‌آقا» را کرد و توانست در آبان ۱۳۶۹ خورشیدی، نخستین شماره هفته‌نامه گل‌آقا را منتشر کند.

استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. تمامی نسخه‌های اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا در سراسر تهران ظرف کمتر از نیم‌ساعت به فروش رفت و شماره‌های سال اول گل‌آقا بعدتر در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد.

صابری بعد از آن، امتیاز انتشار ۲ نشریه دیگر را هم گرفت. انتشار نخستین شماره ماهنامه گل‌آقا در مرداد ۱۳۷۰ خورشیدی و همچنین انتشار نخستین سالنامه گل‌آقا در اواخر همان سال، نشان داد که صابری با چنته‌ای پُر، پا به عرصه طنز کشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال کم‌نظیر خود، مشوق او در این راه شدند، علاقه مندی، توانمندی و ظرافت کیومرث در حوزه طنزنویسی سبب شد تا در این زمینه سرآمد شده و به وی لقب «پدر طنز معاصر» دهند. این بزرگمرد ادیب گیلانی به قدری در طنز غرق شده بود که به جای عنوان «آقای وزیر»، «گل آقا» را برای خودش برگزید.

واقف گیلانی طنز ایران

«رضا رفیع» طنزپرداز خوشنام کشور که سالها نزد استاد صابری شاگردی طنز را دوره کرده است، می گوید: استاد کیومرث صابری فومنی جوانی و تمام عمرش را وقف «طنز» کرد تا به حق امروز بتوانیم ایشان را پدر طنز معاصر بنامیم.

نجابت و ادب از یک سو و اتکا و ابتنای بر ادبیات از سوی دیگر به طنز گل آقا ماهیت و هویت بخشیده بود تا جایی که تمام رجال و بزرگان سیاسی و ادبی شیفته طنز فومنی شده بودند.

این طنزپرداز مطرح کشور، تولد «گل آقا» را نقطه عطفی در تاریخ طنز کشور دانست و ادامه می دهد: چاپ شماره اول «گل آقا» در ساعت اولیه غیب شد؛ استقبال از گل آقا نشان دهنده پختگی و بلوغ ادبی و فکری قلم استاد صابری بود.

رفیع، گل آقای دیروز را به مانند فضاهای طنزآلود امروز نظیر اینستاگرام تشبیه کرد و معتقد بود که مخاطب میلیونی گل آقا بیانگر جایگاه تثبیت شده آن در ادبیات فارسی است که دیگر تکرار نشد.

این طنزپرداز از آمال و آرزوهای پدر طنز معاصر می گوید: گل آقا آرزو داشت که رشته «طنز» در دانشگاه ها و مراکز آموزشی راه پیدا کند آرزویی که با خودش به بهشت زهرای تهران برد.

این طنزپرداز مطرح کشور که سال ها همکار زنده یاد صابری فومنی در هفته نامه گل آقا بود و حتی دبیری این نشریه را بر عهده داشت، تورقی به خاطراتش با «گل آقا» می کند و می گوید: در اوایل حضورم در گل آقا بود که در دفتر تحریریه نشسته بودم و نامه ای از کیومرث (مدیر مسوول) به من رسید در حال پاسخ این نامه بودم که نامه دیگری از وی برای من ارسال شد که روی آن نوشته بود «محرمانه-آقای رفیع ملاحظه کند».

نامه را باز کردم که در آن نوشته بود؛ (آقا رضا در این مجموعه دو چیز ممنوع است، یکی استفاده از روان نویس سبز مخصوص مقام شامخ مدیرمسوول گل آقا و دیگر استفاده از سرویس بهداشتی دفتر مدیرمسول).

فضای مجازی و مسیر قهقهرایی «طنز»

به گفته رفیع، طنز امروز به نسبت یک قرن گذشته پخته تر، جا افتاده تر و پیشرفته تر شده و البته با حضور فضاهای مجازی و رسانه های تصویری قالب های طنز هم دستخوش دگرگونی های عجیبی شده و رنگ و لعاب بهتری پیدا کرده است.

به اعتقاد این طنز پرداز، ایجاد بسترهای فضای مجازی موجب بالندگی طنز در بخش های مختلف شده البته نباید از آفت های سوء فضای مجازی هم به سادگی گذشت، آفت ها و آسیب هایی که اگر با مراقبت های ویژه و حساب شده همراه شود می تواند موجب شکوفایی بیشتر طنز شود.

رفیع معتقد است؛ با بروز و ظهور اینترنت و فضای مجازی دیگر گل آقای کاغذی و مطبوعاتی خواهان دو دهه گذشته را ندارد و باید گل آقا را از فضای مکتوب به جلوی دوربین ها آورد.

تغییر مولفه های رسانه ای برای گل آقا می تواند دوباره احیاگر طنز گل آقایی شود اگر چه خودِ کیومرث و یاران تحریریه گل آقا به آرامش ابدی رفتند اما می توان با برگزاری دوره های آموزشی، جشنواره های طنز نظیر «طنز پهلو» و امثال این کارهای فرهنگی و رسانه ای نسل امروز را با تفکر و اندیشه گل آقا پیوند زد.

به گفته رفیع، رهاشدگی فضای مجازی جایگاه واقعی طنز را با محتواهای هجو، بی ارزش و دور از مرزهای اخلاقی به قهقرا برده است که باید این فضا مدیریت و ساماندهی شود تا مسائلی از قبیل لودگی، پرده دری و هرزگی یا طنز به خورد مردم داده نشود.

گل آقا من را زنده کرد

«احمد عربانی» کاریکاتوریست طنز کشور که از «توفیق» تا «گل آقا» افتخار همکاری با کیومرث صابری فومنی را داشته می گوید: همکاری با گل آقا فصل تازه ای برای زندگی من بود و به نوعی با گل آقا دوباره زنده شدم.

«دو کلمه حرف حساب» صابری در روزنامه اطلاعات دنیای تازه ای را به ادبیات طنز وارد کرد و سبب رویش هایی در حوزه طنزپردازی شد و پس از آن پدیدآیی گل آقا این روند را تکمیل کرد.

این کاریکاتوریست مطرح کشور که همکاری با گل آقا را تولدی دوباره در عرصه طنز دانست و می گوید: پنجره طنز «گل آقا» هوای تازه ای به ادبیات آن دوران بخشید و نیاز مبرم و ضرورت مدار زمانه خویش بود.

به گفته عربانی، ارتباط صمیمی و نزدیک کیومرث صابری با سران عالی رتبه نظام دست ما را برای قلم فرسایی و کاریکاتوریستی آزاد کرده بود و مطالب لبه تیغی را به طنز می کشیدیم.

حُسن خلق، مهربانی، ادب و متانت گل آقا هنوز هم در خاطر «احمد عربانی» نقش بسته و پاک شدنی نیست و با شور و شوقی خاص از روزهای خوبش با استاد صابری (گل آقا) برای ما نقل می کرد که گویی همین دیروز با هم نشستند و چای میل کردند.

این کاریکاتوریست پیشکسوت کشور به نقل خاطره ای از سوژه یابی های طنز گل آقا اشاره می کند و می گوید: در یک شماره ای از نشریه موضوع راهیابی به مجلس بود (دوره چهارم مجلس)، عکس تیتر اصلی مجلس را کشیدیم و در سر در مجلس یه جاده ای طراحی کردیم که افراد با موتور گازی و ژیان وارد می شدند و از سوی دیگر تیپ اتو کشیده و با خودروی بنز و مدل بالا خارج می شدند.

جوشش استعدادی طنز با گل آقا

«سعید زینعلی زاده» طنزپرداز جوان کرمانی در وصف گل آقا می گوید؛ اگر نسل جوان اسم شناسنامه ای گل آقا به گوشش نخورده باشد حداقل نام «گل آقا» برای مردم ایران آشنا است.

شور و جوشش طنز گل آقا سبب شده تا نسل جوان دیروز و امروز با تکیه بر ادبیات غنی این شخصیت بزرگ گیلانی به سمت «طنز» سوق پیدا کنند.

«علی اکبر مدرس زاده» طنزپرداز کرجی هم می گوید: جوانان زمانه گل آقا بی دهه ۶۰ الی ۸۰ با طنز این بزرگمرد گیلانی عشق بازی می کردند.

به اعتقاد وی گل آقا خدمت بزرگی به دنیای ادبیات و طنز کشور کرد تا جایی که اکنون این ثمرات بعد گذشته این همه سال همچنان ساری و جاری است.

«فرامرز ریحان صفت» طنزپرداز گیلانی هم که خاطرات زیادی با طنزهای گل آقا دارد، می گوید: زنده یاد صابری فومنی با «گل آقا» سبک و سیاق جدیدی را وارد ادبیات طنز کرد و خالق طنزپردازی نوین شد.

کیومرث صابری فومنی یا همان گل آقای ایران زمین پس از دوره‌ای از تحمل بیماری سرطان خون در صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرای پایتخت آرامید.

کد خبر 6093719

دیگر خبرها

  • ادبیات فارسی بر قله جهان + فیلم
  • توسعه ظرفیتهای آموزش زبان فارسی در جمهوری خودمختارنخجوان
  • آشنایی با خانم معلم نخبه پژوهشی دامغانی
  • آمادگی ایران برای صادرات تجهیزات پزشکی به آفریقا
  • رونمایی از ۴۰۰ هزار سند خلیج فارس در آرشیو ملی هند
  • ادبیات عجیب یک افغانی درباره ایران و افغانی‌های مهاجر
  • امام خمینی (ره) به اسلام و مسلمانان شخصیت بخشید
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • شعر فارسی فلسطین به دست عرب زبانان نمی‌رسد
  • روایتی از «گل آقا» نابغه تکرار نشدنی طنز ایران